سبد خرید
{{item.quantity}}
تعداد را بنویسید. بیش‌تر از 0 بنویسید. کم‌تر از {{item.product.variant.max + 1}} بنویسید.
{{item.promotion_discount|number}} تومان تخفیف
{{item.total|number}} تومان
مبلغ قابل پرداخت
{{model.subtotal|number}} تومان
ثبت سفارش
سبد خرید شما خالی است
استیکر چوبی هالووینی

استیکر چوبی هالووینی

🎃 هالوویناز افسانه تا دکور خونگی! 👻

استیکر چوبی هالووینبرای اولین بار در ایران توسط میری کالا برای هم میهنان عزیز درست کردیم تا بهترین اجناس به دست شما عزیزان برسه اما .



هر سال شب ۳۱ اکتبر، میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا با لباس‌های ترسناک، کدوهای خندان و نور شمع جشن هالووین می‌گیرن. اما می‌دونستی ریشه‌ی این جشن برمی‌گرده به بیش از دو هزار سال پیش؟ 🎃
در اون زمان، قوم سلت‌ها باور داشتن که در آخرین شب اکتبر، ارواح به دنیای زندگان برمی‌گردن! برای اینکه روح‌ها اون‌ها رو نشناسن، صورتشون رو سیاه می‌کردن یا ماسک می‌زدن... و اینطوری بود که سنت ترسناک هالووین شکل گرفت!

اما یه داستان واقعی هم هست که هالووینرو حتی ترسناک‌تر می‌کنه…
در سال ۱۹۶۲، خانواده‌ای در ایلینوی آمریکا گزارش دادن که شبح یک مرد با فانوس کدوئی شب‌ها در حیاطشون دیده می‌شده. پلیس چیزی پیدا نکرد، ولی همسایه‌ها گفتن هر سال در شب هالووینهمون فانوس دوباره روشن می‌شه… هنوزم که هنوزه، بعضی‌ها می‌گن از کنار اون خونه رد نشن! 😨





🎃 ماجرای خنده‌دار هالووین و روح تنبل محله! 👻

یه سال شب هالووین، پسربچه‌ای تصمیم گرفت بره سراغ خونه‌ی همسایه‌ها برای «تریک اُر تریت» (شیرینی یا شیطنت!) 🍬
اما یه خونه بود که هیچ‌کس جرأت نداشت نزدیکش بشه — چون می‌گفتن اونجا یه روح زندگی می‌کنه! 👀

پسر با خودش گفت:
«بابا اینا همش حرفه! من که نمی‌ترسم!»
در زد… هیچ‌کس جواب نداد. دوباره در زد…
یه صدای عجیب اومد:
«برو خونه بچه، امشب مرخصی‌ام!» 😳

پسر با ترس گفت: «مرخصی؟!»
روح گفت: «آره دیگه، منم کارمند ارواحم، از بس شب‌های هالووین ترسوندم خسته شدم، امشب نتفلیکس می‌بینم!» 📺💀

از اون موقع به بعد همه بهش می‌گن روح تنبل محله — حتی بچه‌ها هر سال براش پاپ‌کورن می‌برن تا فیلم ببینه! 🍿👻

و حالا شوخی بامزه‌ش اینجاست👇
می‌گن اگه لابوبوبو (اون عروسک معروف و ترند این روزها) تو هالووین بود،
به‌جای اینکه بترسونه، می‌رفت دم در خونه‌ها و می‌گفت:
«تریک اُر… بوبوب؟» 🤣💥
و هر کی شیرینی نمی‌داد، شروع می‌کرد می‌رقصید تا از خنده بی‌هوش شن!


سیدحامد میری
نوشته شده در 19 مهر 1404 توسط سیدحامد میری
اشتراک‌گذاری
همچنین بخوانید...

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
جستجو
برای جستجو در نوشته‌های وب‌سایت، کلمه‌ی کلیدی مورد نظر خود را بنویسید و بر روی دکمه کلیک کنید.
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
پست الکترونیکی را بنویسید.
ساخت فروشگاه توسط Portal.ir
دسته‌بندی کالاها